سیر تحول طرح درختی در فرش (قسمت اول)
طرح درختی در فرش
لوی استروس عقیده دارد که تمام فرهنگ را میتوان مجموعهای از قواعد نمادین به حساب آورد. نماد در ذهن عمل میکند اما برخاسته از عینیت است.
یکی از خواص نماد آن است که ساده انگاری را دفع میکند و به کمک آن به ژرف نگری میتوان رسید. نمادها انسانها را به جستجوی ناشناخته سوق میدهند و او را به کشفی جدید میرسانند. بدیهی است که جهانی که به کمک نمادها کشف میشود از مفاهیم این جهانی و از سطح آگاهی فراتر است و با نقادی عقلانی درک نمیشود بلکه در ذهن از طریق روان و عمدتاً در ناخودآگاه درک میشود. به قول یونگ نماد مانند یک پل عمل میکند و عبوری متناوب و خلاف جهت را میان سطوح آگاهی شناخته و ناشناخته، پیدا و پنهان من و فراض برقرار میکند.
رمز به معنای اصیل، آن اشاراتی قراردادی نیست که توسط انسان برای کاربردی عام و همهگیر وضع شده باشد، بلکه رابطهی صورت رمز با معنای پنهانی آن اشاراتی حقیقی، وجودی و تکوینی است. معنایی که در حجاب صورت عرضه میشود، خویشتن را به گونهی رمز جلوهگر مینماید. در حقیقت صورت رمز تجلی معنای باطنی آن است و این همان چیزی است که ما در نقوش و اساطیر رمزی و نمادین دست بافتههای عشایری و روستایی میبینیم. دست آفریدههای پر رمز و راز و حاکی از اساطیر کهن ایرانی، ره آورد و ثمرهی دسترنج مهربانی مردمی است که با عشق، شوریدگی و تلاش مضاعف خویش در طی قرون و اعصار گذشته در صفحهی روزگار رقم خورده است.
این هنر ملی «قالی ایرانی» نام دارد، میراث گران قدری که در درازنای تاریخ هنر این مرز و بوم همراهی کرده است. شناخت و تحلیل نمادها و نشانهها در هنر ایران و به خصوص در دست بافتهها امری است ضروری که به اندازهی آفرینش و خلاقیت هنری مهم و دارای اهمیت است.
پیداست که اگر بازتاب اسطورهای نقوش فرش تا به امروز در فرش ایرانی پابرجاست، این میراث به جا مانده از نسلها پیش است که در هنر فرهنگی ملی تداوم مییابد. اساطیر خود به نوعی مبین نگرشهای فرهنگی هر قومی محسوب میشود. تکیه بر ریشهی فرهنگی، تکیه بر اصالتهای ذهن پویای ملی است که دست به آفرینش زده است. اسطورهها در کلیت خویش قابل درک هستند و عنصر قالب در آنها معنی است. آنها ایستا بوده و در محتوی متغیرند خاستگاه پیدایش اسطوره نیز پیدایش زمان است پس اینکه چگونه نقوش اساطیری به فرش ایران راه یافته است بستگی به شرایط جامعه در جهت قبول و جذب روایتهای اسطورهای دارد.
اینکه بتوانیم به صراحت نظر دهیم که ترسیم و نقش کردن نشانهها و اشکال نمادین بر متن قالی به طور دقیق منطبق با تأویل مفاهیمی است که امروزه توسط بزرگترین اسطورهشناسان، جامعهشناسان و تاریخ دانان انجام میشود امری ناشدنی است. اسطورههای سازنده در جهان بینی و نوع نگرش فردی بافندهی فرش نیز جلوهگر میشود. اسطورهی بهشت، هبوط، فناناپذیری انسان، سر منشأ مرگ و کشف روح، گفتگو با پروردگار همه دیدارهای آشنایی است که بر روح بافندهی فرش نیز عیان شده است.
از طرفی ظرفیتهای ادراک حواس ظاهر و باطن را در وجود او آشکار میسازد این مسئله به نوعی همان تمرین روح در جهت خروج از زمان است به نمادگرایی میانجامد که در این مقوله همهی افسانههای مربوط به پرنده، انسان یا انسانهای بال دار جا میگیرد و حاکی از نوعی عروج به سوی آسمان است. هفت گام عروج بودا، هفت پلهی رازآموز آیین میترا، عروج هفت گانهی آیین شمنی که در قالی ایران در هفت حاشیهی فرش متظاهر می شود. صعود جان همواره با نوعی آرامش و دستیابی به صفا قرین است چرا که شکل دهندهی وحدت پویا از مجموعهی حواس ماست که در اثر کمترین ایجاد ارتباط با این ناخودآگاه تجربهی ابدیت برای انسان حاصل میشود.
بسیاری از نقوش و تصاویر متن قالی به خصوص در قالی عشایری حاوی اطلاعات نمادین است و اغلب از لحاظ ظاهر، دلایلی با موضوع ندارند و به تعبیری از مشخصات آنها نمیتوان به مفهوم آنها پی برد.
نقوش نشانی از هویت زندگی بافنده دارد که نه تنها برای بافنده بلکه از گذشته و تا به امروز به طور وسیعی از سوی مردم و فرهنگهای مختلف استفاده شده است. اما استفاده از نماد و نشانه در نقش مایههای فرش و قالی به همین جا ختم نمیشود بعضی از نمادهای به کار رفته در نقوش به طور دقیق به مفهوم مدنظر دلالت می کنند اما با این تفاوت که به عنوان نمونه و نشانه از موضوع مدنظر است.
فرش ایران و بحث در خصوص تاریخ آن همواره یکی از مسائل مورد علاقهی شرق شناسان اعم از ایرانی و غیرایرانی بوده اما از آنجایی که اغلب مطالعات انجام گرفته در این باره فاقد بنیاد علمی می باشد در اغلب موارد با نتایج سراسر نادرست و حتی معرضانه همراه بوده علاقه به تحقیق در مورد قالی ایران و سوابق تاریخی آن بیشتر از یکصد سال می باشد که توجه محققان غربی را به خود معطوف کرده است اما از آنجایی که توجه به هنر دیرینهی شرق در بسیاری موارد با اهداف غیر باستان شناختی همراه بوده کوشیدهاند که در بسیاری موارد از جمله تاریخ و تاریخ فرش بافی ایران را سراسر مخدوش کرده و یا برخی تصاویر غلط و استنتاجات شتابزده ی افراد به هنر ترک و مقابل آسیای مرکزی مرتبط گردانند به گفتهی دکتر سیروس پرهام هنرهایی مانند قالی بافی که اختصاص به منطقه خاور نزدیک و خاورمیانه و به ایران و قفقاز و ترکمنستان و آسیای صغیر و افغانستان داشته است.
از همان اول برای هنرشناسان غربی معمایی آزاردهنده بوده و چون نه به یونان و رم و تمدن و فرهنگ باختری چسبیده می شد و نه به مسیحیت به نحوی توانسته دستاورد یا دستاموز مستعمره نشین ها باشد اما دیری نپایید که از برکت و درایت تنی چند از باستان شناسان امپراطوری پروس و راه حل معما کشف گردید و قالی بافی هنر و صنعتی قلمداد گردید و در جوار و پناه مغرب زمین و مسیحیت رشد کرده است و اعتلا گردید. (ژوله، 1: 1390)
نمادهای گیاهی:
در هنرهای متنوع اقوام مختلف مانند معماری، نقاشی، کتابت، پیکرسازی و حجاری، کاشی کاری و شاخههای مختلف صنایع دستی حضور دارند. در ایران تا قبل از دورهی اسلامی، نمادهای گیاهی اغلب نوعی تقارن داشتهاند و به خصوص در کاربردهای معماری این تقارن همیشه به چشم میخورد. در منسوجات و بافتهها و به طور کلی صنایع دستی نمادهای گیاهی به اشکال گوناگون دیده می شوند. (افروغ، 1393)
از نمادهای گیاهی مشهور دورههای قبل از اسلام، گل نیلوفر یا لوتوس است که گیاهی با خصوصیات ویژه است. این گل سه نوع برگ دارد: یک نوع آن مانند ریشه در آب غوطهور میشود و سوزنی شکل است. نوع دیگر پهن است و روی سطح آب گسترده میشود و نوع سوم به طرف آسمان رشد میکند. این گیاه گلی بسیار زیبا دارد که سحرگاهان باز شده است و با غروب خورشید بسته میشود. علاوه بر تخت جمشید که در حجاریهای آن فراوان از این گل به حالت باز یا غنچه استفاده شده است در تاج پادشاهان هخامنشی، در پوشاک آن دوران و در لوازم متعدد دیگری گل لوتوس به چشم میخورد.
در آغاز اسلام برای مبارزهی قطعی با بت پرستی، تصویر کردن انسان وحیوان و نیز ساختن پیکرهی آنها ممنوع شد و هنرمندان تجسمی کوشش خود را برای تزئین کتاب آسمانی با نقوش تجریدی و انتزاعی یعنی نقوش گیاهی به کار انداختند و دیری نگذشت که تذهیب و تزئین کتاب هنر پیشرفتهای شد و سپس از صفحات کتاب آسمانی به قالی، پارچه، کاشی و بسیاری از لوازم کاربردی زندگی راه یافت. در مهرههای برجای مانده از دورههای مختلف تاریخی تصویر درخت نخل و بعضی درختان دیگر فراوان دیده میشود که اغلب این درختان نماد آبادانی و فراوانی نعمت بودهاند. برگ درخت زیتون نماد صلح و باروری، تصفیه، تزکیه پیروی و پاداش بوده است. (تصویر 1-1)
تصویر 1-1
2 دیدگاه ها