تحریم بهانه ای برای رفع مسئولیت مسئولان شده است
کارگر؛ رئیس انجمن علمی فرش ایران می گوید: «تحریم» تنها عامل سقوط صادرات فرش دست باف ایران نیست اما این مولفه تبدیل به بهانه ای در دست مسئولان برای جبران کم کاری هایشان شده است؛ البته کرونا نیز به کمک آمده تا کاهش صادرات فرش دست باف آسانتر توجیه شود.
هنر-صنعت فرش دستباف تا حدود یک دهه قبل یکی از ارزآورترین کالاهای غیرنفتی بود که در سبد صادراتی ایران همواره جای داشت اما تحریم صادرات فرش دست باف ایران از سوی آمریکا با سوء مدیریت ها موجب شد تا ارزش صادرات این کالا طی سه سال اخیر به یک دهم برسد. حمید کارگر رئیس انجمن علمی فرش و رئیس اسبق مرکز ملی ایران در گفتگو با بازار به تشریح شرایط بازار فرش از تولید تا صادرات پرداخته است که مشروح این گفتگو را در ادامه می خوانید.
آمارها نشان از سقوط شدید صادرات فرش دارد. آیا تحریم ها عامل اصلی این سقوط بوده اند؟
به گزارش اقتصاددان به نقل از بازار : به گمان من متوسل شدن به مقوله تحریم، بهانه خوبی برای رفع مسئولیت است. هیچ تردیدی نیست که تحریم به عنوان یک عامل بازدارنده و مانعی در برابر صادرات عمل میکند و هر بار که فرش ایرانی با تحریم های بدخواهانه آمریکا مواجه شده، از صادرات ـن کاسته شده است؛ ولی این همه ماجرا نیست.
اجازه دهید با زبان آمار و ارقام سخن بگوییم تا این گزاره از یک ادعا فاصله بگیرد و از منطقی قابل دفاع برخوردار شود. آمار چنین می گوید که در سال ۹۶ بیشتر از ۴۲۶ میلیون دلار فرش دستباف از کشور صادر شد که این عدد در سال بعد به ۲۳۸ میلیون دلار تنزل یافت و در سال ۹۸ نیز از ۷۰ میلیون دلار فراتر نرفت. امسال هم آنگونهکه از شواهد و قراین پیداست در خوشبینانهترین حالت بیش از ۵۰ میلیون دلار صادرات فرش نخواهیم داشت و این یعنی تنزل صادرات به «یک دهم» در عرض ۳ سال!
بی تردید یکی از عوامل اثرگذار در این افت صادراتی، تحریم بد خواهانه ای بوده که از سوی آمریکا بر فرش ایرانی اعمال شده است اما مگر فرش ایرانی اولین بار است که از سوی ایالات متحده با تحریم مواجه می شود؟
آیا پیش از برجام و در دوره قبلی که فرش ایران با تحریم مواجه بود هم صادرات فرش ایرانی تا این حد تنزل داشت؟ خیر! در سال ۹۳ یعنی یک سال قبل از برجام و با وجود تحریم آمریکا، ۳۳۰ میلیون دلار فرش دستباف ایرانی از کشور صادر شد.
پس با اذعان به اینکه تحریم نقش مهمی در کاستن از صادرات فرش ایرانی دارد، میتوان گفت که این تأثیر در حدی قابل قبول است که اعداد صادراتی را از میانگین ۵۰۰ میلیون دلاری به میانگین ۳۰۰ میلیون دلاری برساند. ولی اکنون شاهدیم که این افت صادراتی بسیار فاجعه بارتر از اینهاست.
چه عواملی دیگری را موجب کاهش صادرات فرش دستباف ایرانی می دانید؟
عوامل متعددی را میتوان فهرست کرد. برای نمونه مقررات سختگیرانه و گاه متناقضی که برای بازگرداندن ارز حاصل از صادرات فرا روی صادرکنندگان فرش دستباف قرار گرفت و به تفاوت فروش زمان بر فرش در بازارهای هدف با دیگر کالاها توجهی نداشت را نمیتوان نادیده گرفت. همچنین بر رشد تصاعدی بهای مواد اولیه فرش دستباف از پشم و ابریشم تا انواع رنگزاها نمی توان چشم بست. از وضع تعرفه بالای گمرکی برای واردات ابریشم به کشور هم نمیتوان غافل شد. تورم داخلی و افزایش هزینه های تولید و قیمت تمام شده فرش را نمیتوان ندید. تنگناها و سختگیری های مالیاتی و بیمه ای را نمی توان فراموش کرد.
در کنار اینها نباید از یاد برد که مشوق ها و تسهیلات حمایتی از تولید و تجارت فرش نیز در این مدت به حداقل رسیده اند. کدام پروژه های تبلیغاتی برای توسعه بازار فرش دستباف به انجام رسیده اند؟ از حضور در چند نمایشگاه برون مرزی برای بازاریابی و گسترش تجارت بهره گرفته شده است؟ چند هیئت تجاری به بازارهای هدف اعزام شده اند یا چند تاجر برون مرزی در داخل کشور پذیرش شده اند؟ کدام تسهیلات خاص به تولیدکنندگان فرش دستباف یا کدام مشوق های صادراتی به صادرکنندگان فرش دستباف پرداخت شده است؟
از یاد نبریم که حمایت و هدایت هنر- صنعت فرش دستباف ایران در وزارتخانه ای به انجام می رسد –وزارت صنعت، معدن و تجارت- که در همین ۳ سال، ۳ وزیر و ۲ سرپرست به خود دیده است و از این بی ثباتی و بلاتکلیفی، پیامد مطلوبی را نمیتوان انتظار داشت؛ به ویژه آنکه در این مدت چهرههایی بر مسند اداره مرکز ملی فرش ایران نشسته اند که آشنایی، شناخت یا سابقه ای در این هنر- صنعت نداشته اند و جز شعار زدگی، دادن وعده های بی پشتوانه، آزمون و خطا و بی عملی، چیزی در کارنامه ندارند.
رکورد زنی در کاهش صادرات فرش هشداری دردآور است که به زودی تبعات تلخ خود را بیشتر نشان خواهد داد. کافی است در نظر آوریم که از بین رفتن صادرات به معنای کاهش تولید در آیندهای نزدیک است و کاهش تولید به معنای بیکاری چند صد هزار نفر قالیباف خواهد بود.
در کنار مشکلات صادرات، چه چالش هایی را در برابر هنر- صنعت فرش ایران می بینید؟
شور بختانه مشکلات و موانع متعددی در این حوزه وجود دارد که حتی نام بردن از آنها نیز مجال وسیعی نیاز دارد. این مشکلات در هریک از بخش ها و وجوه متنوع فرش دستباف ایران مشهود هستند.
برای نمونه در بخش تولید میتوان به نبود قوانین حمایتی از تولیدکنندگان اشاره کرد که مسائلی همچون تورم داخلی و افزایش قیمت تمام شده در کنار سختگیری های مالیاتی به این گروه آسیب می رساند. در نمونها ی دیگر می توان به عدم پوشش کامل بیمه ای قالیبافان اشاره کرد که این گروه را از حداقلی ترین حمایت های دولتی محروم کرده است.
اما به جای نام بردن از فهرست طولانی مشکلات، اجازه دهید بر مهمترین مشکل که به گمان من مادر و ریشه همه مشکلات دیگر است اشاره کنم و آن هم نبود «باور به فرش ایرانی» است. معتقدم که نهادهای رسمی و تصمیم گیران کشور به فرش ایرانی باور ندارند. دولت و مجلس در مقام شعار به خوبی می توانند از فرش و نقش مثبت آن در اشتغال و ارز آوری سخن بگویند ولی در عمل اهل حمایت نیستند.
در همین شرایط کنونی که صادرات فرش به یک دهم تنزل پیدا کرده است آیا اراده و همتی در رفع مشکلات دیده اید؟ می دانیم که کاهش شدید صادرات فرش دست باف فقط به معنای از بین رفتن درآمد ارزی فرش نیست بلکه به معنای بیکاری گسترده قالیبافان هم خواهد بود. آیا نسبت به این فاجعه کمترین واکنشی در بین مسئولان دیده می شود؟ آیا هیچ سیاستی تغییر کرده یا کمترین حمایتی در دستور کار قرار گرفته است؟
شوربختانه صدها هزار نفر قالیباف در کشور ما تریبون و سخنگوی مناسبی ندارند و صدایشان به گوش دولتمردان نمی رسد. فرض کنید همین میزان بیکاری را قرار بود در سایر صنایع از جمله خودرو سازی داشتیم. هشدار نسبت به بیکاری کارگران خودروسازی موجب میشود تا بلافاصله تسهیلات خرید خودرو یا هرگونه حمایت عاجل دیگری سرازیر شود که بارها در این سال ها نمونه چنین حمایت هایی را دیده ایم. بیکار شدن کارگران صنعتی که آویزان به بودجههای نفتی است و در فضای غیررقابتی به ممنوعیتهای وارداتی و گمرکی در برابر رقبای خارجی دلخوش است به چشم میآید، ولی بیکار شدن قالیبافان دیده نمیشود. قالیبافانی که روی پای خود ایستادهاند و دست به دامان پول نفت نیستند و نجیبانه کمترین آزار و دردسری برای حاکمیت ندارند.
آن بخشی هم که باید سخنگوی قالیبافان باشد و درد و دغدغه آنها را به گوش حکمرانان برساند، اغلب به پنهان کردن مشکلات مشغول است. برای نمونه شاهد هستیم که در همین ایام اخیر، با وجود افت شدید صادرات، رئیس مرکز ملی فرش ایران از ثابت بودن میزان صادرات و ۴ برابر شدن میزان تولید فرش خبر داده اند! این گونه اظهار نظرهای غیرواقعی جفا در حق این هنر- صنعت و ستم بر قالیبافان کشور خواهد بود.
آیا دولت دوازدهم در ماه های باقیمانده می تواند حلال برخی از این مشکلات باشد؟
هرچند که در شرایط حاضر کرونا به یاری برخی مسئولان آمده و کم کاری و کاهلی خود را با اشاره به کرونا توجیه میکنند و از سوی دیگر هم تحریم را بهانه میکنند اما یک سال فرصت کمی نیست. اگر باور به فرش وجود داشته باشد، ماههای آینده فرصت مناسبی برای جبران کم لطفیهاست. در شرایط کنونی از یک سو تورم داخلی، افزایش هزینههای تولید و افزایش بهای مواد اولیه، کار را بر تولیدکنندگان سخت کرده و از سوی دیگر معیشت خانوارهای قالیباف دچار بحران شده است و در کنار اینها با کاهش صادرات، تجارت فرش نیز دچار اغما و رکود شده است، اتخاذ تدابیری مانند تسهیلات خرید فرش دستباف در رونق بخشیدن به بازار داخلی میتواند در دستور کار قرار بگیرد. همچنین با تخصیص بودجه مناسب، استفاده از ابزارهای حفظ و گسترش بازارهای خارجی همچون نمایشگاههای برون مرزی و تبلیغات در دستور کار قرار گیرد. در کنار اینها لازم است از مقررات متناقض و سختگیرانه ای که در برابر صادرکنندگان فرش ایرانی نقش بازدارندگی دارد پرهیز شود و تسهیل صادرات در اولویتهای دولت قرار گیرد.
حمایت از تولیدکنندگان و قالیبافان نیز از الزاماتی است که شاخصترین آنها اجرای تمام و کمال بیمه قالیبافان با تخصیص بودجه مناسب است. برای تدبیر در چنین مواردی لازم است تا در لایحه بودجه ۱۴۰۰ که کار آماده سازی آن در دولت شروع شده است، از همین حالا پیش بینیها و اقدام لازم صورت پذیرد.
همچنان تأکید دارم که ضروری ترین اتفاق، شکل گرفتن باور واقعی و عملی به فرش دست باف به عنوان عنصری موثر در اقتصاد مقاومتی است که دارای ویژگیهای متعدد تاریخی، فرهنگی، هنری، ارزآوری و اشتغالزایی است. مهم آن است که اراده دولت و وزارت صمت بر رفع و جبران کاستی ها باشد که اگر چنین باشد، راهکارهای بهبود شرایط به آسانی قابل احصا و در دسترس خواهد بود.