آرمانگرایی اسطوره ای در معناکاوی قالیهای گونۀ هوشنگ شاهی عصر قاجار (بخش چهارم)
عصر قاجار
2 -3 . نشانگان کلامی: کتیبۀ هوشنگ شاه
در تحلیل کتیبۀ مصور شده در بالاترین سطح متن به مثابه نشانگان کلامی، یک کنش ارتباطی شکل میگیرد با این معنا که کتیبه هوشنگ شاه به طور صریح به شخص هوشنگ و عصر وی دلالت میکند (رسولی، 1۳۹۳ :1۹)؛ اما معنا فقط در سطح صریح هوشنگ شاه باقی نمی ماند و ذهن به سمت رویدادهای اسطورهای عصر هوشنگ رهنمون می گردد.
بنابر شاهنامه، زندگی اجتماعی ایرانیان از جایی آغاز میشود که نخستین انسان ۴ اسطوره ای یعنی کیومرث به معنی جان میرا (کرتیس، 1۳۷۶ :۲۷ ) از کوه پایین آمده، مردم را یکجانشین کرده و به آنها آداب پوشش یاد میدهد (محمودی، 1۳58 :۲۶۲ )
سیامک فرزند کیومرث در جوانی کشته میشود (یاحقی، 1۳8۶ :8۹5 ) و هوشنگ به عنوان نوۀ کیومرث پا به عرصۀ اساطیر ایرانی میگذارد؛ بنابراین نظام کلامی در این تصویر به مثابه لنگرگاه نشانه ای ذهن را به سمت پادشاهی اسطوره ای به نام هوشنگ سوق میدهد و نمی گذارد بنا بر ظرفیت چند معنایی متون تصویری، ذهن مخاطب به سمت سایر شخصیتهای اسطوره ای مشابه چون سلیمان نبی (ع) سوق یابد.
2 -4 . از بازنمایی دیداری تا الگو پردازی آرمانی
در ذیل کتیبۀ هوشنگ شاه پیکره ای در طلایی ترین جایگاه ترکیب بندی، نشسته بر سریرشاهی تصویر شده است که با ارجاع به نظام کلامی میتوان وی را هوشنگ شاه خوانش کرد (تصویر ۲0).
با توجه به همنشینی او با تخت شاهی، ملازمان و دیوانی که تخت را بر دوش می کشند در کنار اصل پرسپکتیو مقامی که وی را از نظر اندازه بزرگتر از سایر نشانه ها به تصویر کشیده است میتوان بر معنای هوشنگ شاه به اجماع رسید. نشانۀ تصویری این پادشاه را میتوان در دو سطح دیداری و اسطوره ای مورد بررسی و کنکاش قرارداد.
2 -4 -1 . سطح دیداری هوشنگ شاه
در این سطح، هوشنگ شاه به صورت پیکره ای مردانه، نسبت به سایر شخصیت های ترکیب بندی، بزرگتر بازنمایی شده است و این اصل بر اهمیت و موقعیت والای این پیکره اشاره دارد.
در هر دو نمونۀ مورد مطالعه، هوشنگ شاه روی دو زانوی خود بر مسند قدرت، با وقار نشسته و دست چپ او کمی بزرگتر بر روی پایش قرار گرفته است.
این حالت میتواند جایگاه اعتماد و قدرت درونی را القا و بیان نماید (تصاویر ۲1 و ۲۲) در نمونۀ مطالعاتی اوّل (تصویر ۲1) ناخن های این دست به رنگ قرمز انگاشته شده اند که میتوان قدرت، اقتدار و جنگ را از این رنگ معنا نمود.
از طرفی دیگر این شیوۀ نشستن در نقاشی های موجود از ائمه اطهار در دوران قاجار مرسوم بوده (وندشعاری، 1۳8۷ :۹۷) و اینگونه بر معنویت سوژه افزوده شده است. همچنین در دست هوشنگ عصا یا چوب دستی دیده میشود که به مسندش متصل شده و آن را به سمت سینه و قلبش گرفته است و اینجاست که حرف فردوسی بزرگ آشکار میشود:
بگشت از برش چرخ سالی چهل
پر از هوش و مغز و پر از رای دل
(1۶ :1۳8۴ ،فردوسی)
این حالت بصری هوشنگ و عناصر همنشین با او می تواند به در دست داشتن زمام حکومت و اشراف بر مسندداری دلالت داشته باشد؛ حتی مخاطب می تواند حس تعلّق وی به تخت را در معنای ضمنی آن برداشت کند.
لباس هوشنگ در هر دو پیکره به رنگ قرمز روشن همراه با زر و سیم منقوش شده و شباهت بسیاری با لباس شاهان قاجاری دارد (قانی و دیگران، 1۳۹8 :۴۶) از نظر بصری رنگ قرمز می تواند با بالا بردن ضرب آهنگ هیجانی برای ایجاد نقطۀ عطف و برجستگی دیداری نسبت به هوشنگ شاه عمل کند؛ از طرفی هوشنگ در برخی نگاره های شاهنامه با لباسی قرمز و ردای آبی نقاشی شدهاست (تصویر ۲۳)
همچنین این الگو و تناسبات را می توان در نقاشی هوشنگ بر روی یک کاشی در نیمۀ اول قرن چهاردهم هجری هم مشاهده کرد (تصویر ۲۷) بر این اساس میتوان منشأ الهام این ترکیب رنگی را نگاره ها و نقاشی های مرتبط با هوشنگ شاه دانست. همچنین الگوی قسمتهایی از پوشش و کلاه این پیکره میتواند متأثر از این هنرهای تزئینی باشد (تصاویر۲۷ و ۲۶ ،۲5).
نویسنده ها :
ایمان زکریایی کرمانی
مجید جعفری گوجانی (نویسنده مسئول)